تاریخ اسلام - جلسه ۱۳

مجموعه تاریخ اسلام از حاج آقا قاسمیان

سه شنبه، 4 اسفند 1388

71 دقیقه

وقایع بعد از هجرت

جریان شناسی منافقین

یک ویژگی یهودیان که در قرآن ذکر شده تحریف کردن سخن از جایگاه آن[۱] است گاهی ما هم در مورد آیات همین کار را می کنیم. آیه را می خوانیم ولی در موضع آن نیست و ناجورترین تعبیرها را به دنبال دارد. ساده انگاری هم خطرناک است این که بگوییم کلا این اتفاق نیفتاده این ساده انگاری است.

برای بررسی تاریخی نباید از زمان حضرت علی(ع) شروع کرد بلکه باید از زمان پیامبر (ص)شروع کرد چرا که گروهبندی ها از زمان پیامبر (ص)اکرم (ص) شکل گرفته (روز و تاریخ ما شبیه تاریخ عصر پیامبر (ص)است یعنی زمان تشکیل حکومت اسلامی) و با نگاه تطبیقی به وقایع و آیات نگاه کردن، همانطور که ائمه خود این روش تفسیری را به ما آموختند مثلا این آیه مربوط به زمان عثمان است هذا من باب الجری آیه و قرآن یجری یجر است.

برخی جریان ها در عصر رسول(ص) شروع به نزج و رشد کردند و رفته رفته جریان حکومت اسلامی را از خدا و پیغمبر منحرف می کند.

اصل و ماجرای جریان نفاق چگونه شکل گرفت؟

در جنگ بدر عده ای از درگیری کراهت داشتند حتی بعد از روشن شدن حجت ها به پیامبر (ص)می گفتند جنگ نرویم انگار که آنها را به سمت مرگ می کشاندند.

الأنفال : کَما أَخْرَجَکَ رَبُّکَ مِنْ بَیْتِکَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّ فَریقاً مِنَ الْمُؤْمِنینَ لَکارِهُونَ (۵) یُجادِلُونَکَ فِی الْحَقِّ بَعْدَ ما تَبَیَّنَ کَأَنَّما یُساقُونَ إِلَى الْمَوْتِ وَ هُمْ یَنْظُرُونَ (۶)

در مقابل امر خدا و رسول مجادله می کنند. و این افراد انحراف مسیر را زمان پیامبر(ص) پایه گذاری کردند. این افراد گرایش دینی داشتند اما شیفته فرهنگ دیگر بودند.(یهود به عنوان قوم با فرهنگ وثروتمند که به نوعی می توان آنها را نماد تفکر غربی نامید در دسترس مسلمانان بودند یعنی بعضی از مسلمانان آن زمان هم غرب زده بودند)

عده ای از بدریون جام زهر به پیامبر (ص)نوشاندند(علی رغم میل پیامبر (ص) او را به امری وادار کردند) در جنگ بدر آنها حق اسیر گیری نداشتند و باید با دشمن مقابله می کردند و آنان را می کشتند دستور فدیه گرفتن مربوط به سالهای بعد و زمان تثبیت حکومت است.

شرط رستگاری داشتن قلب سالم است [۲] اما اینان با قلب های مریضشان دچار سنت فی قلوبهم مرض شدند[۳].

آیات ابتدای سوره احزاب مهمترین تحلیل را قرآن انجام می دهد

مشرکان به پیامبر (ص)پیشنهاد می دهند کاری به کار هم نداشته باشیم و تنها قراردادهای تجاری با هم داشته باشیم. این پیشنهاد حتی برای بسیاری از مومنین پیشنهاد دندانگیری بوده.

الأحزاب : یا أَیُّهَا النَّبِیُّ اتَّقِ اللَّهَ وَ لا تُطِعِ الْکافِرینَ وَ الْمُنافِقینَ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلیماً حَکیماً (۱) وَ اتَّبِعْ ما یُوحى‏ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ إِنَّ اللَّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبیراً (۲)

خداوند در مقابل این لرزش دل مسلمین گفت شما تنها با تقوا پیروز می شوید و تقوا در گرو تبعیت از وحی است.

النساء : یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامینَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلى‏ أَنْفُسِکُمْ أَوِ الْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبینَ إِنْ یَکُنْ غَنِیًّا أَوْ فَقیراً فَاللَّهُ أَوْلى‏ بِهِما فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى‏ أَنْ تَعْدِلُوا وَ إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبیراً (۱۳۵)

و لاتتبعوا الهوی عدل را از مسیر هوای خود عبور نَده عدل را از مسیر اصلی آن یعنی وحی عبور بده. (برخی افراد دروغ نمی گویند اما حرفهایشان صریح نیست به قول قرآن لیا بالسنتهم[۴] می کنند)

النساء : یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ الْکِتابِ الَّذی نَزَّلَ عَلى‏ رَسُولِهِ وَ الْکِتابِ الَّذی أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَ مَنْ یَکْفُرْ بِاللَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعیداً (۱۳۶)

ای مومنین به مبانی دین باز گردید. اگر کسی مومن باشد اما مبانی آن چیز دیگری باشد در ضلال بعید است.

منافق یک کافر که رنگ ایمان به خود زده نیست بلکه منافق مومنی است که قصد خیانت ندارد اما چون مبانی او از جای دیگر نشات می گیرد به دین ضربه می زند.

چرا برخورد پیامبر (ص) با منافقین برخورد خاصی است؟

چون اینان یک عده مومن هستند در بین مردم هستند اما دلشان دچار بیماری شده.

چون تعلقات دینی دارد اما مبانی دیگرد دارد گیج است.

النساء : إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ ازْدادُوا کُفْراً لَمْ یَکُنِ اللَّهُ لِیَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِیَهْدِیَهُمْ سَبیلاً (۱۳۷)

اینها کسانی هستند که اگر در تردید بمانند خدا آنها را نمی آمرزد[۵] البته اگر در نهایت امرشان به سمت ایمان غش کنند خدا آنها را می آمرزد.

النساء : الَّذینَ یَتَّخِذُونَ الْکافِرینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنینَ أَیَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمیعاً (۱۳۹)

آیا همه مردم باید به دنبال مبانی بروند؟

یا باید دنبال مبانی بروند یا دل در گرو کسی داشته باشند که به دنبال مبانی است.

اگر می خواهند با اتصال با دول غربی به عزت برسند باید بدانند عزت نزد خداست.

البقرة : وَ إِذا قیلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَ لَبِئْسَ الْمِهادُ (۲۰۶)

این عزت ها عزت پوچ است و خداوند اینان را در جهنم به رو در آتش می افکند.

النساء : وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَیْکُمْ فِی الْکِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آیاتِ اللَّهِ یُکْفَرُ بِها وَ یُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى یَخُوضُوا فی‏ حَدیثٍ غَیْرِهِ إِنَّکُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقینَ وَ الْکافِرینَ فی‏ جَهَنَّمَ جَمیعاً (۱۴۰)

باید مراقب باشیم در چنین مجالسی که آیات الهی مورد استهزاء واقع می شود ننشینیم.

قد نزل علیکم یعنی این مضمون را قبلا هم به شما در مکه گفته بودم:

الأنعام : وَ إِذا رَأَیْتَ الَّذینَ یَخُوضُونَ فی‏ آیاتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى یَخُوضُوا فی‏ حَدیثٍ غَیْرِهِ وَ إِمَّا یُنْسِیَنَّکَ الشَّیْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْرى‏ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ (۶۸)

ان الله جامع الکافرین و المنافقین آن که مسخره می کند کافر است تو هم که با او همنشینی می کنی منافقی و خدا شما را با هم محشور می کند.

مبانی دین تغییر نمی کند صلح اگر اتفاق می افتد باید به یکی از دو دلیل زیر باشد :۱- تغییر موضع ۲- تجهیز برای درهم کوبیدن دشمن

الأنفال : وَ مَنْ یُوَلِّهِمْ یَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلاَّ مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ أَوْ مُتَحَیِّزاً إِلى‏ فِئَةٍ فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصیرُ (۱۶)

النساء : الَّذینَ یَتَرَبَّصُونَ بِکُمْ فَإِنْ کانَ لَکُمْ فَتْحٌ مِنَ اللَّهِ قالُوا أَ لَمْ نَکُنْ مَعَکُمْ وَ إِنْ کانَ لِلْکافِرینَ نَصیبٌ قالُوا أَ لَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَیْکُمْ وَ نَمْنَعْکُمْ مِنَ الْمُؤْمِنینَ فَاللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً (۱۴۱)

این منافقین به هر دو گروه متمایل هستند و ابراز همراهی می کنند نه اینکه بخواهند دروغ بگوید بلکه باور دارند.

الأحزاب : یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثیراً (۴۱)

اگر از مبانی فاصله بگیریم مبانی اعتقادی از بین می رود بلکه باید دائم الذکر بود ذکر قلیل موجب انحراف است.

اگر ذکر قلیل باشد ادبیات را داریم اما باور نداریم علمای اخلاق می گویند زیاد ذکر بگویید حتی باید باورهای خود را آنقدر تکرار کنید تا دلتان باورتان را تکرار کند.

النساء : مُذَبْذَبینَ بَیْنَ ذلِکَ لا إِلى‏ هؤُلاءِ وَ لا إِلى‏ هؤُلاءِ وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبیلاً (۱۴۳)

النساء : یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْکافِرینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنینَ أَ تُریدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَیْکُمْ سُلْطاناً مُبیناً (۱۴۴)

آیا می خواهید اتو دست خدا دهید که سنت هایش را بر شما جاری سازد درجاتی از نفاق وجود دارد که دیگر هدایت شدنی نیستند که از آنجا به بعد خدا می گوید تمتعوا[۶] و نتیجه آن فزادهم الله مرضا است (پزشک ابتدا درمان می کند اما از جایی که بیماری لا علاج شد می گوید هر کار می خواهی بکن) هر چند در توبه باز است اما این فرد دیگر قابلیت توبه کردن ندارد.

عملوالصالحات یعنی عملش صالح است انما یتقبلها من الصالحین اما برخی صالحین هستند یعنی ذاتشان صالح است خدا در مورد حضرت مریم می گوید فتقبلها[۷] یعنی خدا خودش را پذیرفت.

جریان شناسی آیات نفاق از سوره بقره شروع می شود هرچند بقره از اولین سور مدنی است اشاره به ریشه جریان نفاق دارد؛

می گوید خودش خودش را فریب می دهد در حالیکه خودش نمی داند. و هم لایشعرون اینان موشکافی در مسائل ندارند.

البقرة : ۱۱ وَ إِذا قیلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ قالُوا إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ

دروغ نمی گویند می گویند اصلاح می کنیم چون فکر می کنند این اصلاح است اما اگر این موضوع با مبانی دین بررسی شود افساد است نه اصلاح

فرق بهداشت و درمان همین است.

این افراد یک سر و گردن خود را بالاتر از همه می دانند و دیگران را بی شعور می دانند و می گویند ما اینها را از قبل می دانستیم.

البقرة : ۱۳ وَ إِذا قیلَ لَهُمْ آمِنُوا کَما آمَنَ النَّاسُ قالُوا أَ نُؤْمِنُ کَما آمَنَ السُّفَهاءُ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ وَ لکِنْ لا یَعْلَمُونَ

اگر به اینها که مومنند گفته شود ایمان بیاورند همانطور که مردم ایمان آورده اند خود را برتر می شمرند و داعیه روشنفکری سر می دهند .

البقرة : ۱۴ وَ إِذا لَقُوا الَّذینَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلَوْا إِلى‏ شَیاطینِهِمْ قالُوا إِنَّا مَعَکُمْ إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ

با رفقای خودشان مبانی خود را طرح می کنند و مبانی دین را مسخره می کنند .

الأعراف : وَ الَّذینَ یُمَسِّکُونَ بِالْکِتابِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ إِنَّا لا نُضیعُ أَجْرَ الْمُصْلِحینَ (۱۷۰)

منافقین کافرانی نبودند که لباس به ظاهر ایمانی بپوشند و خود را در صف مومنین جا بزنند.


[۱] النساء : ۴۶ مِنَ الَّذینَ هادُوا یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ یَقُولُونَ سَمِعْنا وَ عَصَیْنا وَ اسْمَعْ غَیْرَ مُسْمَعٍ وَ راعِنا لَیًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ طَعْناً فِی الدِّینِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ اسْمَعْ وَ انْظُرْنا لَکانَ خَیْراً لَهُمْ وَ أَقْوَمَ وَ لکِنْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِکُفْرِهِمْ فَلا یُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَلیلاً

[۲] الشعراء : ۸۹ إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلیمٍ

[۳] البقرة : ۱۰ فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ بِما کانُوا یَکْذِبُونَ

[۴] النساء : ۴۶ مِنَ الَّذینَ هادُوا یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ یَقُولُونَ سَمِعْنا وَ عَصَیْنا وَ اسْمَعْ غَیْرَ مُسْمَعٍ وَ راعِنا لَیًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ طَعْناً فِی الدِّینِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ اسْمَعْ وَ انْظُرْنا لَکانَ خَیْراً لَهُمْ وَ أَقْوَمَ وَ لکِنْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِکُفْرِهِمْ فَلا یُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَلیلاً

[۵] آل‏عمران : ۱۶۷ وَ لِیَعْلَمَ الَّذینَ نافَقُوا وَ قیلَ لَهُمْ تَعالَوْا قاتِلُوا فی‏ سَبیلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُوا قالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتالاً لاَتَّبَعْناکُمْ هُمْ لِلْکُفْرِ یَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإیمانِ یَقُولُونَ بِأَفْواهِهِمْ ما لَیْسَ فی‏ قُلُوبِهِمْ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما یَکْتُمُونَ

[۶] إبراهیم : ۳۰ وَ جَعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً لِیُضِلُّوا عَنْ سَبیلِهِ قُلْ تَمَتَّعُوا فَإِنَّ مَصیرَکُمْ إِلَى النَّارِ

[۷] آل‏عمران : ۳۷ فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً وَ کَفَّلَها زَکَرِیَّا کُلَّما دَخَلَ عَلَیْها زَکَرِیَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً قالَ یا مَرْیَمُ أَنَّى لَکِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ